شبی از او پرسیدم آیا مرا دوست داری ؟
جواب داد: بله
بازهمان شب ازاو پرسیدم آیا مرا دوست داری؟
جواب داد: بله
گفتم چقدر مرا دوست داری؟
گفت به اندازه ی تمام ستاره های آسمان
ولی افسوس که آن شب هیچ ستاره ی
در آن شب وجود نداشت!
الف بودم زعشقت دال گشتم
گل بودم زعشقت خار گشتم
گل بودم میان تازه گل ها زعشقت بی پر و بی بال گشتم
منم عاشق منم دیوانه ی تو
تو شمعی منم پروانه ی تو
تویی معشوق تورا باغم چکاراست
منم عاشق مرا با غم سازگاراست
خدایا عاشقم عاشق ترم کن
زلیلی و زمجنون برترم کن
زلیلی و زمجنون برتری نیست
درد عاشقی درد کمی نیست
i love you
با تو بودن را چنان تجربه کردم که خاک تشنه آب را و بی تو بودن را چنان
تجربه کردم که پرستو های مهاجر آشیانه هایشان را.......
بیا مثل شقایق باش با ما
چو لیلی باش عاشق با ما
مرادرسیل واژه غرق کردند
نجاتم ده چو قایق باش باما
دستهای شفا بخشت رابه من ده
شاید دیگر نباشد فرستی برای بودن
نگاهت دفتری سرشاررازاست
و چشمان قشنگت مظهرناز
نگاهت مثل خورشید بهاری
تمام غنچه ها را می کند باز
گرفته قلب صحرا از غم من
پریده رنگ گل ها از غم من
صدایی بر نمی خیزد زامواج
شکسته شد دریا از غم من
نوشتم نامه ای از دل براید
جوابم را بده جانم فدایت
نوشتم نامه ای از دل بلبل
جوابم رابده ای غنچه ی گل
اگر لبخندزدی برخط زشتم
ببخشیدخوشکله تندتندنوشتم
به نام کسی که راستی رادر دوستی.دوستی رادر محبت و جدای رادراشک افرید.
با فجری آغشته به مهرت قلبم را می شکافم و از میان آن قطره خونی به نام سلام به دریای
بیکران قلبت نثار می کنم .
آری سلام !
سلامی به گرمی محبت به سردی جدایی و سلامی به مراتق دوستی به زیبایی غروب
تنهایی به سوختن شمع به آواز روح بخش بلبلان عاشق به وقت سحر
آری سلام..........!
ای خدا من با کسی کاری ندارم
اما زخم از همه خردن شده کارم
ازغریب وکسی که وصله ی جونمه
پشت پا خوردن ومردن شده کارم